اصطلاحات "نیلینگ(ميخكوبي خاك)" و "ديوار ميخكوبي شده" عموما در زمينه خاكي استفاده ميشود، اما اين تكنيك در مواد شبه خاكي نظير سنگهاي نرم و سنگهاي خرد شده نيز قابل استفاده ميباشد.
همچنین توصيه ميشود ميخها تقريبا به صورت افقي (با زاويه 10 تا 20 درجه زير افق) نصب شده و موضوع اصلي در طراحي ميخخاكها تنش كششي ايجاد شده در ميخها ميباشد. روش نیلینگ عموما جهت پايدارسازي شيروانيهاي طبيعي و يا گودبرداريها به كار ميرود. از ديگر موارد كاربردي نیلینگ، تحكيم غيرفعال خاك براي جلوگيري از لغزش زمين ميباشد. در اين مورد، آرماتورها (كه گاهي اوقات ميخ هم گفته ميشود) تقريبا به صورت قائم و عمود بر سطح لغزش نصب ميشود. در اين حالت نيز آرماتورهاي غيرفعال در الگويي نزديك به هم نصب ميشوند و هدف اصلي طراحي در اين حالت، بررسي نيروهاي برشي ناشي از جابجايي زمين ميباشد. به هر حال، اين نوع كاربري كه در تحكيم سطح لغزش استفاده شده معمولا در ايالت متحده كاربردي نداشته است.
استفاده از روش نیلینگ هم به جهت نگهداري موقت و هم جهت نگهداري دائم بررسي ميشود. دستهبندي سازهها با توجه به مدت زمان استفاده يا طول عمر خود صورت ميگيرد. سازهي نگهدارنده با طول مدت كاربري 18 ماه يا كمتر جزء نگهدارندههاي موقت و سازههاي با طول عمر بيشتر جزء نگهدارندههاي دائم به حساب ميآيند. در صورتي كه يك سيستم نگهدارنده در ابتدا به صورت موقت تعريف شود (نظير سيستمهاي نگهداري در هنگام حفاري) اما در ادامه بيش از آنچه كه انتظار ميرفت موجب ثبات منطقه حفاري گردد (بيش از 18 ماه) ميتواند جزء دسته نگهداري دائم قرار بگيرد.
سازه نگهبان در گودبرداريها:
ديوارهاي ميخكوبي شده ميتواند جهت نگهداري موقت يا دائم در گودبرداريهاي قائم يا نزديك به قائم مورد توجه باشد. به كارگيري آنها به همراه سيستمهاي نگهداري متداول (نظير ديوارهاي انكر شده) موجب استحكام بيشتر ميشود. همچنين در مناطقي كه شرايط زمين مساعد است ميتوان از آنها به عنوان سازه نگهبان جايگزين استفاده نمود. طيف نسبتا گستردهاي از سيستمهاي پوششي جهت تزئين ديوار وجود دارد كه امكان استفاده از آنها در شرايط مختلف جهت زيباسازي منطقه ميتواند به كار آيد. در روش نیلینگ(ميخكوبي خاك) به دليل اينكه اجازه داده ميشود شيب ديوار به حداقل ممكن برسد، خاكبرداري كمتري صورت ميگيرد كه جذابيت خاصي براي اين روش پديد آورده است. همچنين با به كارگيري اين روش نيازي به قطع جريان ترافيك جاده نميباشد. تغييرات زيست محيطي نيز در طول جاده به حداقل ممكن ميرسد. كاربرد ميخكوبي خاك به خصوص در پروژههاي تعريض جادههاي كنار تپه به خصوص زماني كه لازم است ترافيك جاده برقرار باشد و همچنين احداث جاده در عوارض شيبدار زمين گزينه بسيار مناسبي ميباشد.
سازه نگهبان در زير پايه پلهاي موجود:
به هنگام تعريض زيرگذر عبور كرده از زير پلها، استفاده از ديوار ميخكوبي شده در انتهاي ديواره شيبدار، نزديك پايه پل (مطابق شکل) در مقايسه با ديوار مهار شده توسط انكرها ميتواند امتيازاتي داشته باشد. احداث ديوار ميخكوبي شده نه تنها ميتواند از نظر هزينه قابل قياس باشد، بلكه جهت تاسيس ديوار ميخكوبي شده نيازي به قطع جريان ترافيك روي پل نميباشد. اگر لازم به ساخت ديوار مهار شده به زمين باشد، به دليل فضاي محدود بالاسري مابين سطح شيبدار و زير پل، لازم است ستونهاي حائل قبل از شروع عمليات حفاري و از روي عرشه پل ساخته شوند كه براي اجراي اين كار لازم است ترافيك روي پل قطع شود. به علاوه هزينههاي اضافي جهت ايجاد خط عبور و مرور موقت براي وسايل نقليه و همچنين تهيه تيرهاي فولادي قطور تحميل ميگردد. بالعكس، آرماتورهاي فولادي به كار رفته در روش نیلینگ نیلینگ به سهولت در دسترس ميباشند. يكي از مشكلات اجرايي به كارگيري نیل ها در اين مورد وجود ستونهاي اصلي پل است كه ايجاد مزاحمت در نصب ميخخاكها مينمايد. معمولا اين مساله با تغيير موقعيت ديوار و ايجاد فاصله افقي مناسب از ستونها برطرف ميگردد.
تعمير و بازسازي سازههاي نگهبان قديمي:
روش نیلینگ ميتواند جهت پايدارسازي و يا تقويت سازههاي نگهبان قديمي كه ضعيف يا شكسته شدهاند استفاده گردد. ميخخاكها مستقيما ميان سازه نگهبان قديمي نصب ميگردند. در اين مورد، تناقضي نسبت به مفهوم ابتدايي استفاده از ميخخاكها ديده ميشود. از آنجا كه جابجايي و تغيير شكل زمين جهت فعالسازي اين سيستم لازم ميباشد و اين جابجايي در نتيجه خروج خاك پس از نصب ميخخاكهاي تراز بعدي اتفاق ميافتد، در اينجا جابجايي مورد نياز با حركت سازه ضعيف يا شكسته شده حاصل ميشود. برخي از موارد بازسازي عبارتند از:
- ديوارهاي ساخته شده از بتن مسلح يا مصالح بنايي كه در معرض زوال ساختاري يا تغيير شكل سريع قرار گرفتهاند و غالبا ناشي از پر كردن ضعيف يا از دست دادن مقداري خاك ميباشد، و يا عملكرد ضعيف فنداسيون موجب آن شده است.
- ديوارهاي تقويت شده به صورت مكانيكي (MSE) يا ديوارهاي بلوكي كه به دليل فرسودگي آرماتورها يا كيفيت ضعيف پر كردن خراب شدهاند.